و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت، اما هیچکدام را نخورد. کار همیشه اش بود. هرجا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند برمی داشت، اما نمی خورد.
می گفت:«می برم با خانم و بچه ها با هم بخوریم.»
به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند.
شاید برای همین همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند...